درباره وبلاگ موضوعات
![]()
وبلاگ به يادتو یوسف دلها/یوسف زهرا /گل نرگس اللهم عجل لولیک الفرج شنبه 27 مهر 1390برچسب:خولی و خر نامرد,لطايف ,حكايت زيبا ,لطيفه , متن زيبا , به باد تو ,وبلاگ به ياد تو , :: 11:12 :: نويسنده : مدير
خولی و خر نامرد![]()
روزی خولی از راهی می گذشت. درختی پیدا کرد و زیر سایه آن کمی خوابید. ناغافلی دزدی آمد و خرش را دزدید. خولی وقتی از خواب بیدار شد و دید خرش نیست، خورجینش را برداشت و به راه خودش ادامه داد تا اینکه چشمش به خر دیگری افتاد که بدون صاحب بود. آن را گرفت و کوله بارش را روی آن گذاشت و به راه خود ادامه داد و با خودش گفت: خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری. چند روز بعد صاحب خر پیدا شد و گفت: این خر مال من است. خولی هم زیر بار نمی رفت و می گفت مال من است. صاحب خر پرسید: خر تو نر بود یا ماده؟ خولی گفت: نر. صاحب خر گفت: این خر ماده است.خولی هم جواب داد: اما خر من، خر نامردی بود. نظرات شما عزیزان:
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |